پروانه

ساخت وبلاگ

1

ابرم همه از دربه دری می گریم

با آدمی و جن و پری می گریم

 

پیوسته اسیرگردبادم,دلتنگ

با لکه ی سرخ مشتری می گریم

2

ساغر به کف و پاک نظردر باران

بخشد گل و می به خشک و تر در باران

 

روشن دل اهل کوچه با یک نظرش

قربان ِ صفای رهگذر در باران

3

من هستم و قلب شعله ور در کولاک

گنجشک شکسته بال و پر در کولاک

 

با اینهمه رنج, اَز خدا می خواهم

پایان نپذیرد این سفر در کولاک

4

شادان به  درخت روزگاران گنجشک

گلنغمه زند برای یاران گنجشک

 

گردشگر با صفای اقلیم وفاست

مست است به عشق همقطاران گنجشک

5

تا چند شکسته بسته , خمیازه کشم

دنباله ی راه , رنج ِ آغازه کشم

 

وقت است  روم به لاله زاری با شمع

همسایه نشینم نَفَسی تازه کشم

6

بیرون بَرَد از خودم مرا همسایه

آگاه ِ غریبه آشنا همسایه

 

بالی بزنم به لطف پروانه و شمع

دلتنگ همین یکی دو تا همسایه

7

تاچند نمی کنی خطر با سیمرغ

دیگر سفری به سر ببر با سیمرغ

 

با شمع نشسته ای پرت بازشود

پروانه ی کوچکم ! بپر با سیمرغ

8

برخیز افق برابرت بازشود

در وسعت نور بسترت بازشود

 

حیف است که در خودم بمیرم. باید

پروانه ی کوچکم ! پرت باز شود

9

داری همه شوق سوختن پروانه

درشعله شهید بی کفن پروانه

 

شمعی شده ام  به داغ تو می سوزم

پروانه ی با صفای من پروانه

10

گمگشته ی خویشم و نشان جوینده

در بند هبوطم آسمان جوینده

 

پروانه ی کوچک وجودم از شوق

 با شعله  نشسته ,  شمس جان جوینده

محمدیزدانی"جوینده"

محمدیزدانی جندقی...
ما را در سایت محمدیزدانی جندقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashtiyehejahaa بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:51