آمد گل سرخ هفت اقلیم آورد
بگذشت که فصل زرد تقویم آورد
دلسرد نشست پشت و پیمانه شکست
زخم دلم از جدایی اش سیم آورد
::
پاییز دو رنگ باغ زرد و گل سنگ
آیینه ی داغ آه ِ سرد و گل سنگ
ای یار چه مانده بی تو در سینه ی من
مینای شکسته در نبرد و گل سنگ
::
شیدای نشسته در قفس ناله بزن
مینای شکسته یک نَفَس ناله بزن
خواهی برسی به یار با صبر و سکوت
کاری نرود به پیش; پس ناله بزن
::
نی گوشه ی لب نشسته یادش را خواند
با خط کج شکسته یادش را خواند
انگشت اشاره اش به هر بند گذشت
با ناله ی باز و بسته یادش را خواند
::
هرشب غزلی غریب تر خواهم خواند
با ساز شکسته تا سَحَر خواهم خواند
نی هستم و رسم می پرستان دارم
در آتش راز شعله ور خواهم خواند
::
نی هستم و هی شکسته دل خواهم خواند
در آتش راز متصل خواهم خواند
تا خلوت ِ اُنس اهل دل پابرجاست
دارم همه حق آب و گل خواهم خواند
محمدیزدانی"جوینده"
محمدیزدانی جندقی...برچسب : نویسنده : hashtiyehejahaa بازدید : 114