محمدیزدانی جندقی

متن مرتبط با «جدایی» در سایت محمدیزدانی جندقی نوشته شده است

جدایی

  • آمد گل سرخ هفت اقلیم آورد بگذشت که فصل زرد تقویم آورد دلسرد نشست  پشت و پیمانه شکست زخم دلم از جدایی اش سیم آورد ::پاییز دو رنگ باغ زرد و گل سنگآیینه ی داغ  آه ِ سرد و گل سنگای یار چه مانده بی تو در سینه ی من مینای شکسته در نبرد و گل سنگ ::شیدای نشسته در قفس ناله بزن مینای شکسته یک نَفَس ناله بزن خواهی برسی به یار با صبر و سکوت کاری نرود به پیش; پس ناله بزن ::نی گوشه ی لب نشسته یادش را خواند با خط کج شکسته یادش را خواند انگشت اشاره اش به هر بند گذشت با ناله ی باز و بسته یادش را خواند ::هرشب غزلی غریب تر خواهم خواند با ساز شکسته تا سَحَر خواهم خواند نی هستم و رسم می پرستان دارم در آتش راز شعله ور خواهم خواند ::نی هستم و هی شکسته دل خواهم خواند در آتش راز متصل خواهم خواند تا خلوت ِ  اُنس اهل دل پابرجاست دارم همه حق آب و گل خواهم خواند محمدیزدانی"جوینده" بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها